درپس عمق جهالت
سوسو می کند
نوری!!
دراوج یورش
افکارزنگ زده،
درانتهای سیاهی
مغزهای سوخته،
سپر می کنم
امواج سپیدرا!!!
می یابم
واژه به واژه
امید را،
می درم
حجاب تاریکی را،
خون می کنم
دل خرافات را،
خواهم ساخت راهی
متربه مترآگاهی،
قدم ب قدم مهر
نفس به نفس عشق،،
چینش سنت را
ویران می کنم!!
راه به کجادارم….
امتیاز بدهید
پیشنهاد به شما
- ترانه ی مادری ـ حبیب رضائی رازلیقی
- رعد و برق - الهه قاسمی
- وداع ام کلثوم س با پدر ـ حبیب رضائی رازلیقی
- شعر رحمت پروردگار - دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی
- مجموعه اشعار هاشور در هاشور 19 - سعید فلاحی (زانا کردستانی)
- شعر عشق ازل - دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی
- شعر کار خیر - دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی
- شعر مجنون بیلیلا - سعید فلاحی
- شعر هاشور در هاشور ۰3 - سعید فلاحی (زانا کردستانی)
- شعر پند نیکان - دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی
- شعر شب قدر - دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی
- شعر داوی زولفت - سعید فلاحی (زانا کوردستانی)