می بازد رنگ
گلهای کاغذی احساسم
مچاله می شود
هنگام باران اشکهایم
در غروب غمبار غمهایم
می نشینم به نظاره غصه هایم
صد فریاد می کشم
از دردهای پنهانم
گل های زرد می رویند
در باغچه تنهایم
شکسته در گلویم
صدای نوایم
در گوشه تاریکم
نشسته و بی تابم
احاطه کرده دیوارهای حسرت
تن رنجور افکارم
غرق گشته روح و جانم
در موج های وحشی روزگارم
امتیاز بدهید
پیشنهاد به شما
- شعر مجموعه هاشور در هاشور ۱ - لیلا طیبی (رها)
- شعر دو روز عمر - دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی
- شعر داوی زولفت - سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
- شعر کودکانه پرواز - نوید کیهانی فرد
- شعر شب قدر - دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی
- شعر خیال - سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
- شعر همراه - دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی
- وداع ام کلثوم س با پدر ـ حبیب رضائی رازلیقی
- شعر محدوده ای به وسعت دنیا - سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
- شعر مساله - دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی
- شعر کار خیر - دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی
- بن بست - فاطمه مقیم هنجنی